توضیحات
هنوز فضای حاکم بر پژوهش و جستار از حدئد و ثغور کلام جدید و هویت معرفتی آن، انتزاعی، تجویزی و منطقی است. دکتر احد فرامرز قراملکی، کلام جدید را نه در ترازوی روش شناسی منطقی بلکه در هنگام مل و آن گونه که تحقق عینی می یابد، بررسی نموده است. بنابراین متکلمی از معاصران را انتخاب و با سیری در آثار وی به پژوهش از کلام جدید پرداخته است و چه کسی بهتر از استاد مطهری؟ دلایل فراوانی برای این انتخاب وجود دارد:
یک، استاد مطهری بر هویت واسطه ای کلام واقف است و بر حریم آن حافظ. وی از طرفی براصالت وحی تأکید می ورزد و از طرف دیگر، بر شناخت دقیق، غیر محرف و کامل مخاطبان امروزی وحی در جهان اصرار می کند. از دست دادن عریک از دو طرف(وحی و مخاطبان) تلاش متکلم را ناکام می کند و جهد او را بی توفیق می سازد.
دو، استاد مطهری در پاسخگویی به مسایل نوین کلامی د رمقایسه با معاصران خود، بالاترین میزان موفقیت را کسب کرده است. و این حکایت از کارآمدی روش شناختی استاد در تفکر کلامی نوین دارد. وی در مواجهه با معضلات کلامی، به اخذ مواضع عجالتی بسنده نکرد و خود را به مشکلات کلامی محدود نساخت بلکه سعی کرد مشکلات کلامی را با فنون مختلف به مسایل تبدیل کند و پس از صورتبندی دقیق مسأله، در جست و جوی نظریه ای استوار بر مبانی سازگار بود. دست یابی ایشان به نظریه فطرت نمونه ای از این جستار اثربخش است.
سه، استاد در مواجهه با آراء رقیب، از انصاف علمی و سعه صدر قابل تحسین برخوردار بودند. اعراض از تسلیم جاهلانه و انکار مغرضانه و روی آوردن به نقادی مسبوق به فهم دیدگاه ها، پرهیز از حصرگرایی روش شناختی و اقبال به دانش های مختلف از عوامل مهم کامیابی استاد در اندیشه های نوین کلامی است. درایت استاد این بود که معضلات عینی در تفکر معاصر را رصد کند و کورکورانه در پی موضوعات مد شده نرود.
چهار، مواجهه استاد با وحی(قرآن و سنت)، الگو است. بسیاری از متفکرا، به ویژه آشنایان با اندیشه های غربی، در مواجهه با قرآن، هوشیارانه یا ناهوشیار، نظریه های نوین و مورد علاقه خود را به وحی عرضه می کنند و در پی اخذ تأیید از قرآن به صید شباهت ها ولو با تأویلات دور، می پردازند. آیات و روایات را بر هر نظریه خود تطبیق می دهند و در نهایت به قرائتی خاص از قرآن و سنت، دست می یابند. اگر دلبستگی آن ها به نظریه ای تحول یابد، نظریه را فروگذارند و نظریه دیگری را برگیرند، آموزه های قرآن را نیز تابع فهم و سلیقه خود می کنند. این قصد سر از نظریه های معرفتی و تفسیری خاص درمی آورد.
مواجهه استاد با قرآن و سنت از نوع دیگر است. مواجهه استاد مسبوق به مسأله است و نه نظریه. استاد مطهری با قرآن و روایات عمیقاً آشناست. بدون انکار این که آشنایی او در فرهنگ سنتی معین حاصل شده است، استاد، مسایل خود را به قرآن عرضه می کند و با اجتهاد روشمند پاسخ قرآن و روایات را جویا می شود. امروزه تأکید می شود که نحوه مواجهه با قرآن، آن را به نطق درمی آورد. مواجهه مسبوق به نظریه، قرائتی نامطمئن به دست می دهد و مواجهه مسبوق به مسأله، فهمی سازگار ارزانی می دارد. به هر روی تمایز این دوگونه مواجهه، ارزش روش شناختی دارد.
بدون تردید، این مطالعه به معنای توقف رشد کلام جدید به استاد مطهری نیست. استاد را نمونه ای از متکلمان معاصر می دانیم که روشمندتر به مواجه با مسایل نوین کلامی پرداخته و توفیق قابل توجهی نیز یافته است.
در پژوهشی نظام مند، عمده ترین مسایل کلامی نوین را به آثار مدون و غیرمدون استاد مطهری عرضه کردیم و دیدگاه او را جویا شدیم و به تأمل در روی آورد، روش و مبانی استاد در تشخیص و حل مسایل کلامی پرداخته شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.